گه به این سوء گه به آن سوء روییم
هر سوء روییم ما آخر سوی تو آییم
چون هر چه هست جزئی ز توست
لیک ما جز به جز به سوی تو آییم

گه به این سوء گه به آن سوء روییم
هر سوء روییم ما آخر سوی تو آییم
چون هر چه هست جزئی ز توست
لیک ما جز به جز به سوی تو آییم
آلوده عشقیم طاهری برایمان نیست
مجنونیم و لیلایمان در کنارمان نیست
نمی دانم تقدیر چه برایمان رقم می زند
می دانم هر چه هست خوش آیند نیست
ما که خود سر نهانی بودیم
ما خود بی خبر از خود بودیم
یک عمر به هر جایی رفتیم
بی خبر که همه چیز خود بودیم
سحر با دوست کلامی گفتیم
دریچه دل را ز درد بگشودیم
که ما عاشقان مشتاق وصالیم
دریاب ما را که بی پر و بی بالیم
