دوبیتی 8

شب از مستی گم کرده ام راه خانه را

ساقی عاشق کش داد به من آن باده را

نه چشم توان باز کرد نه توان راه پیدا کرد

چه گویم که ساقی به باده زد ویران کرد مرا

دوبیتی 7

جمع عاشقان را برهم می زند یاد تو

مست و خراب می کند عاشقان را نام تو

هر یک از عاشقان از عشق تو سوی فتاده

بی هوش می کند عاشقان را شراب ناب تو

دوبیتی 6

بوی خوش عشق می دهد خانه ما 

جای مهر و محبت است این خانه ما

نیست خانه ی ما جای کینه و حسرت

وحدت و همدلی است بنای خانه ما

دوبیتی 5

سالها مهر و محبت را در دل نهان داشتیم

بهر کار دنیا این دل را به سکوت وا داشتیم

ولی دیگر نتوان صبر کرد ای یار نازنین من

بدان که تو را به اندازه خدا دوست داشتیم