عشق را بر سر کوی یار دیده ام
حقیقت را در خانه دلدار دیده ام
کجا روم سوی چه و بهر کی روم
وقتی من حقیقت را در او دیده ام

عشق را بر سر کوی یار دیده ام
حقیقت را در خانه دلدار دیده ام
کجا روم سوی چه و بهر کی روم
وقتی من حقیقت را در او دیده ام
ما آب حیات نوشیدیم اسراری که پنهان بود جستیدیم
هر چه گویند نیست باک،ما همینی هستیم که هستیم
لا غیر لا غیر ما در پناه او سر خوش و سر مست هستیم
هر چه گویند نیست باک،ما همینی هستیم که هستیم
هر پرده که به کنار می رفت نام او درخشان بود
هر راز که رمزش آشکار می شد نام او رمز آن بود
دگر جای چه گمان هست تو را عاشق شیدا دل
که در حجاب آخر هم او هست و هم او خواهد بود
ساقی قدحی بر من بیچاره بده
کنج میکده ات جاه و پناهی بده
گر چه هیچ بر هیچم ای ساقیا
ز لطف راه نشان من دیوانه بده
