دل پر خون من گواه من است
ناله های من نشان من است
گو تو ز من دگر چه می خواهی
جانی هست آنم فدای تو است

دل پر خون من گواه من است
ناله های من نشان من است
گو تو ز من دگر چه می خواهی
جانی هست آنم فدای تو است
دل خویش را سپید کن تا حق را یابی
آری ز هر رنگ کن تا که حق را یابی
عمرت به سیاهی رود سود چیست
سود در آن است که تو حق را یابی
من آتشم ای کاش هر شب فروزان شوم
آتش افروز بر من بریز شاید فروزان شوم
خود که دیدی آتش دل پس دل دل مکن
خموشم کن یا بریز تا فروزان در شب شوم
