تو به آتش میکشی دل را
این دلم آتش زند جان را
که جانم آتش زند تن را
که تقصیرش تویی نگارا

تو به آتش میکشی دل را
این دلم آتش زند جان را
که جانم آتش زند تن را
که تقصیرش تویی نگارا
امید وصال مرا ، هست
و گر نه کی مرا ، هست
نتوان زیست یک دم
بی تو و با تو مرا هست
لعنت به تو که مرا آرزو به دل گذاشتی
لعنت به تو که مرا اینگونه تنها گذاشتی
این من و این هم تو و این هم خدای ما
لعنت به تو باد که به خاک ما را گذاشتی
و عشق و دیگر هیچ . . .
