سرابی
خرابی
بر آبی
چرا بی خود
می نمایی

سرابی
خرابی
بر آبی
چرا بی خود
می نمایی
یا ساز مرا یا سوز مرا ای بت سروناز
یا جان ده یا جان بگیر مرا بت سروناز
نه مرا گذاری نه مرا برداری بت من
عمر من رفت بشتاب ای بت سروناز
بوی بهار آید ساز نوا آید خبری آید و دلبری آید
فصل غم رفت و بهار آید به گمانم یار دل آید
مکتب عشق و نالها از کار عشق
می سوزد ما را راه و رسم عشق
خام بوده ایم ما پخته گشته ایم
از داغی که بر دل گذاشت عشق
