صفات معشوق تجلی در عاشق می کند
عاشق را عشق معشوق معشوق می کند
این قصه ایی ز دفتر عاشق و معشوق باشد
باقی دفتر را این قصه ی تجلی باطل می کند

ز من هیچ، انتظار چه باشد
هیچ و هیچ حاصل چه باشد
کمی شعر ز دل سوخته براید
اینم هنر عشق دوست باشد
گر گویی چیزی ، بدان هیچی
گر دانی هیچی ، بدان چیزی
اگر بپرسند دین و مذهبم چیست
گویم که در دلم فقط عشق است
