دوبیتی 214

تار من همدم من یار و من آرام من

مرحمی در شبهای تنها و تاریک من

چون ناله ایی از او بر آید در شب تار

یکی خواب ندارد همه گریانن با من

دوبیتی 213

ساکن خرابات و آن که خراب است منم

آن که سوخت و دم نزد از فراق یار منم

منم که رقصان و خندان و گریان سوختم

آن که خاکستر سوختنش رفت به باد منم

دوبیتی 212

عالم ذره ایی هست و آن ذره در من است

خداوند پنهان است و آن خدا در من است

که در فلک چرخان باشد و باشیم من و او

من و او خدا باشیم و آن خدا در عالم است

دوبیتی 211

خداوند چو درونم به جوش آید

به بلندای عرش او پروازی آید

که نه پرندم نه بشر نه فرشته

بلکه خودم و خدایم بعد ما  آید

سامانه پیامک رایگان اس ام اس