هیچ
تو هیچ و من هیچ و ما هیچ
خانه هیچ و دنیا هیچ و سرا هیچ
پس زین سبب تو که هیچی بر هیچ
دل را خانه عشق کن در این طوفان هیج
تا که هیچ جاوید شود با عشق ای هیچ
ز تاریکی به نور روی تا ابد منور شوی ای هیچ
که این است بهشت نه آن که خواندی ای هیچ
گفتها را بر آب کن اندیشه کن بر هیچ ای هیچ
تا که قابل شوی بر درگاه حق آگاه شوی ای هیچ
که آن دم روشن و یابنده و هرجایی شوی ای هیچ
آخر با یار و آگاه و در نهایت خاموش شوی ای هیچ
جاودان از هیچ به سوی هیچ شدی تو ای هیچ هیچ

