گیسوی تو شده حلقه بر گردنم
اسیرم نه یک شب بلکه هر شبم
که در دام خود چه می کنی با من
می کشی می کشی من خوشترم

چون عشق او آمد
از من زشتی در آمد
شودم او پاک و پاک
تا که عشق او آمد
به پوچی خود در پی پوچی
زندگیت تلف شد به پوچی
که توهومی در خود شدی
فکر سعادتمندی به پوچی
