درد عشق است که ندارد درمان
برمش سوی دلبر تا کنندش درمان
یک تبسم زیبایش کند دل را ویران
یک نگاه یار کند درد دل را درمان

درد عشق است که ندارد درمان
برمش سوی دلبر تا کنندش درمان
یک تبسم زیبایش کند دل را ویران
یک نگاه یار کند درد دل را درمان
خاک شدیم آب شدیم
بی کس و بی یار شدیم
نورشدیم ماه تابان شدیم
تا با خورشید یکی شدیم
ای مهربان شاه کن نظر سوی ما
سودا زده ایم کن رحمی به ما
ما که جز تو به کس امید نیست
مروت کن تو به حال و احوال ما
