دوبیتی 91

ساقی باز امشب آتش بر من ریخت

از آن خم سر بست به جامم ریخت

ز آن پس ورد زبانم نهاد اسم اعظم

او به پرده و ما ذکر او و او هی ریخت

دوبیتی 90

ای جان من جانان من جانان من به کجاست

آن یاری که از جان ما عزیز تر است به کجاست

کجاست تا روم سوی او در هر وقت و هر زمان

تا هر زمان جان به جانان کنم گو جانم کجاست 

دوبیتی 89

نام اعظم و ذکر شبانه عارفان نام تو است

که نام تو عشق است و عشق تو آتش است

گر عارفی را بینی این چنین حیران و پریشان

عارف شیدا خاکستری از آتش عشق تو است

دوبیتی 88

وقت سحر هست و ساقی نازکنان می آید

به دستش آتشی  هست و آهسته می آید

آتشی که به دستش هست به چه کار است

انگار قصد سوختنم دارد که با آتش می آید 

سامانه پیامک رایگان اس ام اس