من تنی فرسوده اما دلی شیدا دارم
این شیدایی را از الست تا کنون دارم
تا قیامت گر تن بپوسد در سینه ی قبر
جاویدم چون در دل خود مهر نگار دارم

من تنی فرسوده اما دلی شیدا دارم
این شیدایی را از الست تا کنون دارم
تا قیامت گر تن بپوسد در سینه ی قبر
جاویدم چون در دل خود مهر نگار دارم
سوزد آتش عشق او جسم و جان مرا
که نه اندیشه ایی اثری یادی ماند مرا
سر به ویرانه خواهم نهم از عشق او
که نه نشانی و نه خانه ایی ماند مرا
بوی خوش عشق می دهد خانه ما
جای مهر و محبت است این خانه ما
نیست خانه ی ما جای کینه و حسرت
وحدت و همدلی است بنای خانه ما
سالها مهر و محبت را در دل نهان داشتیم
بهر کار دنیا این دل را به سکوت وا داشتیم
ولی دیگر نتوان صبر کرد ای یار نازنین من
بدان که تو را به اندازه خدا دوست داشتیم
