تو دفتر عشق را تو معنا می کنی
هر فصلش را یک دیوان می کنی
آن فصلی که مجنون مرد از فراق
آن فصل را با خون امضاء می کنی

تو دفتر عشق را تو معنا می کنی
هر فصلش را یک دیوان می کنی
آن فصلی که مجنون مرد از فراق
آن فصل را با خون امضاء می کنی
آلوده عشقیم طاهری برایمان نیست
مجنونیم و لیلایمان در کنارمان نیست
نمی دانم تقدیر چه برایمان رقم می زند
می دانم هر چه هست خوش آیند نیست
