عارفی بر عاشقی حاضر شد و گفت که جستجویت ز چیست؟
گفت: به دنبال معبودم
عارف گفت: عامی و خامی
عاشق گفت: منظورت چیست عارف شیدا دل؟
عارف در جواب گفت:
عامیت به همین که معبودت لا به لای جستجوست
خامیت به همین که معبودت نزدیکتر از این گفتگوست

مثل ماه تمام رخ است سیمای لیلای من
دل را در سیاهی به نور او روشن می کنم
کی شود که او را به دیده بینم اما افسوس
فقط لیلای خود را در خیال تماشا می کنم
آلوده عشقیم طاهری برایمان نیست
مجنونیم و لیلایمان در کنارمان نیست
نمی دانم تقدیر چه برایمان رقم می زند
می دانم هر چه هست خوش آیند نیست
