دم از جدایی می زنی
با دیگرا می می زنی
تکلیف ما در این میانه چیست؟

دم از جدایی می زنی
با دیگرا می می زنی
تکلیف ما در این میانه چیست؟
بر جسمم آن شب شراب ریزید و شراب ریزید
که طاهر گردم بعد گَََُُُُْـُل بر جسمم ریزید و ریزید
که هر رهگذر ز بوی خوش قبر من مست شود
آن دم دست به هم اشک ریزید و اشک ریزید
امشب آتش به سرم پیر حقیقت کم کم بریز
می به جام من شیدا دل امشب کم کم بریز
این که در دست توست آتش است یا شراب
هر چه هست خوش است یا پیر امشب بریز
جز شراب هر چه بنوشم حرام است
جز رخ ساقی غیر را بنگرم حرام است
سخنی جز سخن عشق یار نگویم من
غیر این بینی دوزخ بر من حلال است
