ای یار پرده نشین من، ز چه می سوزانی مرا
خود که به حجاب و، سوز عشقت سوخت مرا
گناهم چه بود که این حکم، سزای من است
عشق تو دارم، این سبب تو می سوزانی مرا؟

ای یار پرده نشین من، ز چه می سوزانی مرا
خود که به حجاب و، سوز عشقت سوخت مرا
گناهم چه بود که این حکم، سزای من است
عشق تو دارم، این سبب تو می سوزانی مرا؟
امشب باز آتش عشق لیلی شعله ور شد
سوختن من آغاز و او در تماشا خندان شد
سوختیم و سوخت اما او شاد و خندان بود
آخر خاکسر نسیب ما و او باز خندانتر شد
