نیست اما با خیالش عشق بازی می کنم
تصویر نکویش را در خیال باز بینی می کنم
پیچ و تاب زلف او آه ز دل ویران من می کشد
افسوس که او را فقط در خیال تماشا می کنم

در پی رخسار تو عاقبت میخانه نشین گشته ایم . . .
ای یار شراب ناب می خواهم
نشان از راه وصال می خواهم
در طلب رخسار تو ای یار من
یک قده باده خاص می خواهم
