شب وقت سحر راه نشانم دادن
از این همه گمراهی نجاتم دادن
شب وقت سحر ساجد و خاموش
از این خاموشی درس اسرار دادن

شب وقت سحر راه نشانم دادن
از این همه گمراهی نجاتم دادن
شب وقت سحر ساجد و خاموش
از این خاموشی درس اسرار دادن
خوش آن دل که از عشق تو سرشار شود
رها گردد و در راه عشق رسوای تو شود
گه به این سوء گه به آن سوء روییم
هر سوء روییم ما آخر سوی تو آییم
چون هر چه هست جزئی ز توست
لیک ما جز به جز به سوی تو آییم
من شیدا را سوی آن شاه راهی کنید
مستم ز خود بی خودم من را راهنما کنید
بگوید دلبرم کدامین سوء ساکن است
من را در همان سوء راهی و رها کنید
