۲ مطلب با موضوع «داستانها» ثبت شده است

داستان 2

عارفی بر عاشقی حاضر شد و گفت که جستجویت ز چیست؟
گفت: به دنبال معبودم
عارف گفت: عامی و خامی
عاشق گفت: منظورت چیست عارف شیدا دل؟
عارف در جواب گفت: 
عامیت به همین که معبودت لا به لای جستجوست
خامیت به همین که معبودت نزدیکتر از این گفتگوست 

داستان 1

آهای جرعه نوش . . .

این چنین که افتاده ایی به گمانم بیش از حد نوشیده ایی

مگر حضرت ساقی نفرمود کم نوش ؟

جرعه نوش در جواب گفت:

من که طاعت امر کردم این حال من از بوی می هست

نه نوشیدن می

سامانه پیامک رایگان اس ام اس