ز زلالی روی تو خداوند را دیدم
ز رحمت تو بنده خداوند شدم
وگرنه من کجا و جلوات کبریایی
تو مرا پسندیدایی که این شدم

ز زلالی روی تو خداوند را دیدم
ز رحمت تو بنده خداوند شدم
وگرنه من کجا و جلوات کبریایی
تو مرا پسندیدایی که این شدم
بوی بهار ز بوی زلف یارم
رنگ بهار ز روی ماه یارم
بهار من نگار من جان من
تویی صفای من ای یارم
ای دستگیر عالمین حاجت ما چیست
روا باشد به عشق تو درمان چیست
که مهر تو اعجاز کند ما را از هیچ هیچ
شاه کند و درمان ما تو بهشت چیست
اسیر میخانه یاریم به کجا رویم
به دام او گرفتاریم به کجا رویم
نه توان دل کند و نه توان رفت
خوشتر ز این مکان به کجا رویم
