من که درویش فقیرم در دو دنیا این چنینم
هر چه بودم و هستم من علی را می پرستم

من که درویش فقیرم در دو دنیا این چنینم
هر چه بودم و هستم من علی را می پرستم
سوختم از آتش هجران تو ای یار بیا
نه قراریست و نه صبریست ای یار بیا
پیر گشتم در انتظار رخت ای یار من
حداقل بعد مرگم بر مزارم ای یار بیا
اللهی در دلم مهر دلبرم افزون کن
تشنه ام مرا ز شراب او سیرآب کن
الهی تا هستم مرا به در میکده اش
هم چون اسیران به قل و زنجیر کن
