ای وای از آن شب تار و درد تنهایی
که نیست کس جز من و این دل شیدایی

ای وای از آن شب تار و درد تنهایی
که نیست کس جز من و این دل شیدایی
گه به این سوء گه به آن سوء روییم
هر سوء روییم ما آخر سوی تو آییم
چون هر چه هست جزئی ز توست
لیک ما جز به جز به سوی تو آییم
آلوده عشقیم طاهری برایمان نیست
مجنونیم و لیلایمان در کنارمان نیست
نمی دانم تقدیر چه برایمان رقم می زند
می دانم هر چه هست خوش آیند نیست
