ای جان من جانان من جانان من به کجاست
آن یاری که از جان ما عزیز تر است به کجاست
کجاست تا روم سوی او در هر وقت و هر زمان
تا هر زمان جان به جانان کنم گو جانم کجاست

ای جان من جانان من جانان من به کجاست
آن یاری که از جان ما عزیز تر است به کجاست
کجاست تا روم سوی او در هر وقت و هر زمان
تا هر زمان جان به جانان کنم گو جانم کجاست
نام اعظم و ذکر شبانه عارفان نام تو است
که نام تو عشق است و عشق تو آتش است
گر عارفی را بینی این چنین حیران و پریشان
عارف شیدا خاکستری از آتش عشق تو است
وقت سحر هست و ساقی نازکنان می آید
به دستش آتشی هست و آهسته می آید
آتشی که به دستش هست به چه کار است
انگار قصد سوختنم دارد که با آتش می آید
یار مست و آتش پیمانه سوزان است امشب
مطربا ساز را ساز تا نماند کسی را بقا امشب
