بلبل مستم خبر از بهارم دهید
دردمندم خبر از درمانم دهید
درد بلبل را هیچ نتوان فهمید
فقط خبر و خبر از یارش دهید

بلبل مستم خبر از بهارم دهید
دردمندم خبر از درمانم دهید
درد بلبل را هیچ نتوان فهمید
فقط خبر و خبر از یارش دهید
چشم خمار تو ناز نگاه تو زلف دراز تو
یاد و خاطر تو عشق تو سوز آتش تو
موج لبخند تو حرکت لبهای تو نوای تو
خدایا خدایا برس به داد من از فتنه تو
بهاری در زلف توست که خرم عالم است
حالتی در نگاه توست که لبخند عالم است
حالت بهار را توان در من جست در پیش تو
پیش تو شادی و لبخندی نسیب من است
هر کس در هر لباس و هر طریق خواند تو را
در زمین و در آسمانها و در منزلها جوید تو را
که آخر تو در زمین و آسمانها و منزلها بودی
هر طرف و سو روند همه پیدا می کنند تو را
