دوبیتی 152

چه دانستم از عشق لیلی عاقبت این می شوم

چه دانستم مهر لیلی دل می برد و این می شوم

نه کسی به فریادم رسد نه کسی دهد نانی به من

چه دانستم عاقبت که این می شوم و این می شوم

دوبیتی 151

همچون گدایی در کوچه ها

در به درم از عشق دلبرم

هر دم می جویم نشانی را

که شاید پیدا کنم دلبرم

دوبیتی 150

جان من در راه او

گوید مدام نام او

حقیقت است او

جان و جانانم او

دوبیتی 149

یک عمر ز ترس رقیبان در خفا رفتیم
در خفا نوشیدیم و پوشیدیم و رفتیم
تا مبادا بویی برند و دسیسه اندازند
پنهان از آنان رفتیم و رفتیم و رفتیم
سامانه پیامک رایگان اس ام اس