گر آنچه پنهان هست هویدا شود
سر نگفته با نا اهلان گفته شود
دگر کسی را به خود نمی بینی
گر آنچه به غیب است ظاهر شود

گر آنچه پنهان هست هویدا شود
سر نگفته با نا اهلان گفته شود
دگر کسی را به خود نمی بینی
گر آنچه به غیب است ظاهر شود
شراب ناب می خواهی دل دیوانه می خواهی
بیا تو سوی ما ، بیا تو سوی ما ، بیا تو سوی ما
خواهی از خود آگاه شوی از قیدوبند آزاد شوی
بیا تو سوی ما ، بیا تو سوی ما ، بیا تو سوی ما
بر کار عالم چیزی جز عشق پاینده نیست
جز کار عشق حاصلی دگر بر عالم نیست
تا جان باشد عشق هم باشد ای دوست
که راه سعادت بشر جز راه عشق نیست
جام های خالی به میان و ما خمار ای ساقی
در این حالت خماری ما را وا مگذار ای ساقی
امشب صفابخش و می به جام ریز ای ساقی
که جمع خواب آلود را به رقص آری ای ساقی
